امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۰۶۰

۱

ز دوری تو چو خونابه من افزون شد

مرنج ز اشک من ار آستانت گلگون شد

۲

به گرد کوی تو مردم، نگفتیم که سگی

فتاده بود درین کوی، حال او چون شد

۳

بکش به ناز جهانی که شکل و شوخی تو

نه کم ز فتنه دهر و بلای گردون شد

۴

کرشمه چند کنی، یک نظر به گوشه چشم

بدین طرف که جگرهای بیدلان خون شد

۵

به خون دیده نوشتم چو قصه دل خویش

درست نسخه ای از داستان مجنون شد

۶

تو پای پیش نهادی به ره که بخرامی

به پای پس زدن خسته صبر بیرون شد

۷

خیال خنده تست این نه گریه خسرو

که چشمهاش چنین پر ز در مکنون شد

تصاویر و صوت

نظرات