
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۰۶۲
۱
گر حسن تو آفاق پر آوازه ندارد
سرهای سران بر در دروازه ندارد
۲
بی منت پیرایه چنانی تو به خوبی
کت هیچ غم غالیه و غازه ندارد
۳
بر باد هوا شد ورق صبر من، آری
دل دفتر کهنه ست که شیرازه ندارد
۴
از آه جگر تاب سیه روی بمانم
گر گریه من روی مرا تازه ندارد
۵
گفتی که چگونه ست غمم در حق خسرو
جانا، چه توان گفت که اندازه ندارد
نظرات