
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۰۶۹
۱
امروز که از باران شد سبزه رعنا تر
سیم و زر گل جمله گشتند به صحرا تر
۲
احوال دو چشم من در گریه یکی بنگر
چون خانه پر روزن اینجاتر و آنجاتر
۳
صد جان نه یکی باید تا صرف کنم در ره
گردد چو کف پایت در راه تماشاتر
۴
آهنگ برون داری، آب است به ره، ای چشم
زین راه تفحص کن خشک است زمین یا تر
۵
در سبزه خرامیدن کردی هوس و شستن
خود سبزه نخواهد بود از خط تو رعناتر
۶
بالاتر هر جا دو چشم تو همی بینم
ابروی تو می بینم از چشم تو بالاتر
۷
خسرو، صفت خوبان می گوی که خود نبود
در هیچ گلستانی بلبل ز تو گویاتر
تصاویر و صوت

نظرات