
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۰۰
۱
در عشق باز خود را دیوانه کردم از سر
یارب، فرو مبادا این می که خوردم از سر
۲
سربهر خاک گشتن پیش درش نهادم
چه جای آنکه، یاران روبند گردم از سر
۳
مهره ز تن جدا شد، در تن ز هجر جانان
عشق و بلا ازین پس بازنده کردم از سر
۴
خواهم شد امشب آن سو می بایدم ازان رو
ای گریه، سرخ گردان رخسار زردم از سر
۵
جانا، بهار حسنت آغاز سبزه دارد
شد وقت آن که اکنون دیوانه گردم از سر
۶
مطرب به نوک غمزه بگشای سینه من
بخراش ریش کهنه، کن تازه دردم از سر
۷
رفت آنکه بود خسرو نیکو ز شاهد و می
ای دل، گواه باشی کاقرار کردم از سر
تصاویر و صوت

نظرات