
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۱۳
۱
آراست همه عرصه آفاق به زیور
در برج شرف آمدن شمس منور
۲
بیرون زده گلهای رخ ساده جوانان
کایند به نظاره شهزاده کشور
۳
بر سبزه گل لعل تو دانی چه چکیده ست؟
بر سینه طاوس مگر خون کبوتر
۴
خونابه چکانید ز چشم تر عشاق
بلبل که کشیده زنوار زهره ز اختر
۵
بر لاله تر کوفت صبا پای بر آتش
با مطرب و با مرغ چمن شد چو نواگر
۶
غنچه ست دهن گرد گرفته ز پی آنک
بوسد کف پاهای نگاران سمن بر
۷
آن طرفه بهاری که زمین پر گل و زر شد
زان ره که در آمد علم خان مظفر
۸
شهزاده خضر خان که به تایید الهی
خضری ست پدید آمده از صلب سکندر
۹
نبود عجب، ار محو کند حکم فنا را
آثار چنین عمر که خضری ست مصور
۱۰
مدح تو ز خسرو به فلک رفت و عطارد
بر تخته خورشید نگر می کند از بر
نظرات