
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۱۷
۱
گشادی چشم خواب آلود را باز
در فتنه به عالم کرده ای باز
۲
به دور ماه رویت زلف شبرو
پریشان کاری اکنون کرد آغاز
۳
خط سبزت، اگر نه خضر وقت است
چرا شد با لب جان بخش دمساز؟
۴
به بستان گر روی، در سجده آید
به پیش قامتت سرو سرافراز
۵
ربودی دل ز من، وانگه سپردی
به دست طره دلدوز غماز
۶
چه جای جان که بر دل می زند تیر؟
چو گردد ترک چشمت ناوک انداز
۷
اگر ندهی به عمری کام خسرو
روا باشد، به غیر او مپرداز
تصاویر و صوت

نظرات