
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۱۸
۱
بر جان من شکسته دل باز
کردی تو شراب خوردن آغاز
۲
جانا، مخور این قدح که مستی
لب را بزن و به من بده باز
۳
شد نوبت شربت پسینم
جرعه به پیاله من انداز
۴
ما را غم تو ز خلق ببرید
در صحبت دوستان دمساز
۵
پرسی که چگونه ای، چه گویم؟
کز مرده برون نیاید آواز
۶
گویند مرا، برو از ین کوی
دل گم کردم، کجا روم باز؟
۷
خوش نیست سرود خسروان را
مطرب مست است و چنگ ناساز
نظرات