
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۲۲
۱
سویم آن نرگس بی خواب نبیند هرگز
بختم آن طره قلاب نبیند هرگز
۲
هر دمش، سجده کنند انجم و مهر و مه و چرخ
یوسف این مرتبه در خواب نبیند هرگز
۳
هر زمان خنده دیگر کند آن شورانگیز
داغ دیرینه اصحاب نبیند هرگز
۴
بی محابا کشد و شرم ندارد، آری
روی قربانی قصاب نبیند هرگز
۵
طمع مهر و وفا همت کوته نظر آنست
مرد عشق این همه اسباب نبیند هرگز
۶
هر شکاری که فتد پیش تو، ای تیرانداز
سیری از ناوک پرتاب نبیند هرگز
۷
ای مؤذن، مکش آواز که هست این دل من
بت پرستی که به محراب نبیند هرگز
۸
خسرو آن شب که به کوی تو رود از غیرت
سایه خویش به مهتاب نبیند هرگز
نظرات