
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۲۴
۱
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
۲
آشکارا سینه ام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
۳
ملک دل کردی خراب از تیغ کین
واندر این ویرانه سلطانی هنوز
۴
هر دو عالم قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
۵
خون کس یارب نگیرد دامنت
گر چه در خون ناپشیمانی هنوز
۶
جور کردی سالها چون کافران
بهر رحمت نامسلمانی هنوز
۷
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو به خنده شکرستانی هنوز
۸
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
۹
پیری و شاهد پرستی ناخوش است
خسروا، تا کی پریشانی هنوز
نظرات
محمد ایلخانی زاده
پاسخ: با تشکر، پیشتر تنها این سه بیت درج شده بود:دل ز تن بردی و درجانی هنوزدردها دادی و درمانی هنوزهر دو عالم قیمت خود گفتهاینرخ بالا کن که ارزانی هنوزملک دل کردی خراب از تیغ و بازاندرین ویرانه سلطانی هنوزکه به استناد نقل جنابعالی، صورت کامل جایگزین شد.
کسرا
ارسلان بلوچ