
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۳۵
۱
بر جمالت همچنان من عاشق زارم هنوز
ناله ای کز سوز عشقت داشتم دارم هنوز
۲
ای طبیب مهربان، چون رنجه فرمودی قدم
از سر بالین من مگذر که بیمارم هنوز
۳
ای به قول دشمنان کوشیده در آزار من
دوستم، با من مشو دشمن که من یارم هنوز
۴
مرده ام بی یار و پندارم که دارم زندگی
جان من رفته ست و من با خود نمی آرم هنوز
۵
خلق گویندم که خسرو، جامه شیخی بپوش
چون بپوشم، کز میان نگشوده زنارم هنوز
نظرات