امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۱۵۶

۱

دل که برد از ما اگر چه مبتلا می داردش

گر خوش است او را بدین بگذار تا می داردش

۲

از که پرسم تا کجا می دارد آن درمانده را؟

ای صبا، از من بپرسی هر کجا می داردش

۳

پند گوید عقل، لیکن کی کند فرمان عقل؟

آنکه بی فرمان او دل در بلا می داردش

۴

ای مسلمانان، ز آه عاشقان یادش دهید

کان رقیب نامسلمان بر بلا می داردش

۵

غمزه جانداری ست آن سلطان خوبان را رفیق

کز پی جان بردن مشتی گدا می داردش

۶

چند ماند جان مسکینی که هر شب تا سحر

همچو بیماران به افسوس و دعا می داردش

۷

سرو را نبود قبا سرو است بالایش، ولیک

بی بلایی نیست آن کاندر قبا می داردش

۸

از اجل نالد همه کس کو کند جان را جدا

من ز بخت خویشتن کز من جدا می داردش

۹

چند گه دیگر نخواهم کرد هم با او وفا

آن همه خوبی که با ما بی وفا می داردش

۱۰

گر سلامت نیست، باری کم ز دشنامی کزو

گوش خسرو را که در راه صبا می داردش

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۳۸۵

نظرات