
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۵۸
۱
مشک تر بر مه پراگندی و شب میخوانیش
برگ گل را پرشکر کردی و لب میخوانیش
۲
آفتاب نیمروزی و به خدمت کردنت
میرسد خورشید، اگر در نیمشب میخوانیش
۳
هست بر خورشید پیشت نام خورشیدی خطا
تو بدین نام از پی حسن ادب میخوانیش
۴
نسخهای کز خط تست اندر دل سوزان من
سحر آتشبند یا تعویذ تب میخوانیش
۵
لب رطب سازی و آنگه خسته از دندان کنی
خسته از دندان من کن، گر رطب میخوانیش
۶
ماه من زلف ذَنَبوَش را چه میگیری به دست؟
ماه کی گیرد ذنب را چون ذنب میخوانیش
۷
ناله عشاق را شور و شغب، گفتی ز چیست؟
نفخ صور است این که تو شور و شغب میخوانیش
۸
با رقیبت نیست کار و خوانیش میدانم این
تا مرا سوزی ز حسرت بیسبب میخوانیش
۹
سجده کردن پیش طاق ابرویت از دوستی
فرض شد بر خسرو، ار تو مستحب میخوانیش
تصاویر و صوت

نظرات