
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۶۵
۱
آن سخن گفتن تو هست هنوزم در گوش
وان شکر خنده شیرین تو از چشمه نوش
۲
گریه می آیدم از دور به آواز بلند
که ازان گریه نمی آیدم آواز به گوش
۳
سر و قد، از چمن سبز به بیرون چه روی؟
سر برون نازده از لاله تر مرزنگوش
۴
دوش در خواب بدیدم رخ چون خورشیدت
نیم شب روز شد از شعله آهم شب دوش
۵
ای به خشم از بر من رفته و تنها خفته
چشم را گوی که چندین طرف خواب بپوش
۶
خسروا، گرم برون می دودت خواب از چشم
دیگ دل شد مگر از پختن سودا خاموش
نظرات