امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۱۶۷

۱

زلف تو هر موی و بادی در سرش

لعل تو هر گنج و خوبی بر درش

۲

هست رویت شعله آتش، ولی

شسته اند از هفت آب کوثرش

۳

من نگردم گرد آن چشمه، ولی

باد پیچیده ست بر نیلوفرش

۴

خانه ای کانجا تویی پرده مبند

کافتاب اندر نیاید از درش

۵

چشم من در سبزه خط تو یافت

چشمه ای کز خضر جست اسکندرش

۶

ز آب میرد آتش و روشن تر است

آتشین رویی که خوی دارد برش

۷

آن ز ره کز زلف در بر کرده ای

آه خسرو بس بود پیکان گرش

تصاویر و صوت

نظرات