
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۱۷۸
۱
ابر خوش است و وقت خوش است و هوای خوش
ساقی مست داده به مستان صلای خوش
۲
باران خوش رسید و حریفان عیش را
گشت آشنای جان و زهی آشنای خوش
۳
امروز پارسایی زاهد زبی زریست
کو زر که بی خبر شود آن پارسای خوش
۴
آن کس ز هوشیاری عقل است بی خبر
کز باده بی خبر نشود در هوای خوش
۵
گر چه دعای توبه خوش است، ای فرشته، هان
تا سوی آسمان نبری این دعای خوش
۶
مستان عشق را دل و جان وقف شاهد است
حجت ز خط ساقی و مطرب گوای خوش
۷
بی روی خوب خوش نبود دل به هیچ جا
گل گر چه خوبرو بود و باغ جای خوش
۸
عشق بتان، اگر چه بلایی ست جانگداز
خسرو به جان و دیده خرید این بلای خوش
تصاویر و صوت

نظرات