امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۱۹۲

۱

لب نگر وان دهان خندانش

وان خم طره پریشانش

۲

روی چون بامداد تابستان

زلف همچون شب زمستانش

۳

تیر بالای او بخست مرا

از گشاد ره گریبانش

۴

دامن از ما همی کشد امروز

چنگ ما روز حشر و دامانش

۵

کوفته ماند شخص چون زر من

از دل سخت همچو سندانش

۶

چون فرو برد در دلم دندان

جان فرستم به مزد دندانش

۷

دل من گشت خون و خون دلم

آب شد در چه زنخدانش

۸

خسروا، پرسشی بکن که به دل

خار دارم ز نوک مژگانش

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۳۹۶

نظرات