
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۲۰۶
۱
آمد بهار و شد چمن و لاله زار خوش
وقت است خوش بهار که وقت بهار خوش
۲
در باغ با ترانه بلبل درین هوا
مستی خوش است و باده خوش است و بهار خوش
۳
ماییم و مطربی و شرابی و محرمی
جایی به زیر سایه شاخ چنار خوش
۴
ای باد، کاهلی مکن و سوی دوست رو
ما را بکن به آمدن آن نگار خوش
۵
چیزی دگر مگوی، همین گوی که در چمن
سبزه خوش است و آب خوش است و بهار خوش
۶
گر خوش کند ترا به حدیثی که باز گرد
همراه خود بیار، مشو زینهار خوش
۷
من مست خوش حریف ویم آن زمان که او
سرخوش خوش است، مست خوش و هوشیار خوش
۸
ور بینیش که مست بود، خفتنش مده
هم همچنانش مست به نزد من آر خوش
۹
با او دران زمان که میش راه می دهد
بازی خوش است، بوسه خوش است و کنار خوش
۱۰
سرو پیاده خوش بود اندر چمن، ولیک
آن سرو من پیاده خوش است و سوار خوش
۱۱
از وی خوش است برشکنیها به گاه ناز
وز خسرو شکسته فغانهای زار خوش
نظرات