امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۲۱۰

۱

گل ز بیم باد زیر پرده می دارد چراغ

آری، آری، باد را طاقت نمی آرد چراغ

۲

هر شبی پروین که عکس خویش در آب افگند

آسمان گویی میان آب می کارد چراغ

۳

برگ می ریزد ز گل، دانم خزان خواهد رسید

میهمان آید به خانه چون که گل بارد چراغ

۴

چون در افتد برق در ابر سیه نظاره کن

ابر را شب داند و آن را چه پندارد چراغ

۵

ابرها تیره ست نگذارم می روشن ز کف

کس به تاریکی روان از دست نگذارد چراغ

۶

بی چراغی می جهان بر دیده خسرو شب است

ساقی خورشید رویی کو که بسپارد چراغ؟

تصاویر و صوت

نظرات