
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۲۳۱
۱
ای فرق تا به پای همه آرزوی دل
آب حیات رانده خیالت به جوی دل
۲
دل بستمت به زلف ندانستم این قدر
کز وی چنین دراز شود گفتگوی دل
۳
عمری به گرد کوی تو گشتم چو بیدلان
نی دل به دستم آمد و نی آرزوی دل
۴
ور خون دل خورم، نکنم جز دعای تو
زیرا که من به سوی توام، نی به سوی دل
۵
چندین که دل جفای ترا شکر میکند
شرمنده هم نمیشوی آخر ز روی دل
۶
یک موی از سر تو مبادا که بگسلد
آویختی، اگر چه به هر تار موی دل
۷
خسرو حدیث درد تو، باری کجا کند؟
زیرا که نیست در تن افسرده بوی دل
نظرات
نوید خسروانی