
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۲۳۲
۱
من نخواهم برد جان از دست دل
ای مسلمانان، فغان از دست دل
۲
سینه می سوزد مدام از جور چشم
دیده می گرید روان از دست دل
۳
هر که از دستان دل غافل شود
زود گردد داستان از دست دل
۴
جانم اندر تاب و دل در تب بماند
این ز دست چشم و آن از دست دل
۵
گفته بودم پای در دامن کشم
وین حکایت کی توان از دست دل
۶
قوت پایی نداری، خسروا
تا نهی سر در جهان از دست دل
تصاویر و صوت

نظرات
حمیدرضا مقراضی