امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۲۶۶

۱

ما از هوس روی بتان باز نیاییم

تیغ است حد ما به زبان باز نیاییم

۲

گر تیر زنی به جگر، ای یار کمان کش

تیریم که رفته ز کمان باز نیاییم

۳

مردانه نهادیم چو پا بر سر کویت

گر سر برود، از سر آن باز نیاییم

۴

باز آمدن از مهر جوانان نتوانیم

لیک ازچو تویی چون بتوان باز نیاییم

۵

باز آمدن از عشق توان، ماند اگر دل

لیکن ز پی ماندن جان باز نیاییم

۶

راندیم چنان بی تو زعالم کاجل و عمر

گر هر دو بگیرند عنان، باز نیاییم

۷

یادش دهی، ای باد، ز ما گاهی، اگر ما

در خدمت آن سرو روان باز نیاییم

۸

پیدا نفس امروز زند گرچه که خسرو

زینها چه شود، گر به نهان باز نیاییم؟

تصاویر و صوت

نظرات