
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۲۷۰
۱
ای از نظرم رفته، نظر سوی که دارم؟
دل کز تو ستانم، به خم موی که دارم؟
۲
تسلیم جفایت چه کنم، گر نکنم جان
چون باز رهم، قوت بازوی که دارم؟
۳
گفتی که تو این بیدلی از روی که داری؟
از روی تو دارم، دگر از روی که دارم؟
۴
هر جا که یکی روی نکو جان من آنجاست
یارب، به چنین خو که منم خوی که دارم؟
۵
تیری که مرا هست به سینه ز کمانی
من دانم و دل کز خم ابروی که دارم؟
۶
دشمن زندم طعن و کند دوست ملامت
من سوخته دل گوش به سر کوی که دارم؟
۷
اندازه من نیست که برگیرم از آن چشم
کان چشم که برگیرم از آن، سوی که دارم؟
۸
دستی که دو تا ماند به بالین فراقم
گر باز رسم، در ته پهلوی که دارم؟
۹
گویند که رو، خسرو و زو جادویی آموز
چندین دگر از نرگس جادوی که دارم؟
تصاویر و صوت

نظرات