امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۲۷۳

۱

یارب، غم آن سرو خرامان به که گویم؟

دل نیست به دستم، سخن جان به که گویم؟

۲

آه از دل من دود برآرد همه شب، آه

کاین سوختگی غم هجران به که گویم؟

۳

افسانه من ناخوش و کس محرم آن نیست

اندک نبود، صبر فراوان به که گویم؟

۴

خونابه پیدا همه بینند خود از چشم

احوال جگر خوردن پنهان به که گویم؟

۵

دردی ست در این سینه که همدرد شناسند

بیدرد چو باور نکند، آن به که گویم؟

۶

خوابش نگرم جان به لب آمد که برون ده

من نیم شب آن خواب پریشان به که گویم؟

۷

دشنام دهد دشمن و تشنیع زند دوست

چندین شنوم از که و چندان به که گویم؟

۸

من قصه دهم شرح و ز مستی ننهد گوش

آن زودکش دیر پشیمان، به که گویم؟

۹

بلبل بکند ناله چو خسرو به سحرگاه

چون نشنود آن سرو خرامان، به که گویم؟

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۴۱۸

نظرات

user_image
کاظم ایاصوفی
۱۳۹۶/۱۰/۰۹ - ۱۹:۱۲:۰۴
بیت هفتم یک دشمن اضافی است!!