
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۲۷۷
۱
به رخ خاک درت رفتیم و رفتیم
دعای دولتت گفتیم و رفتیم
۲
ز روی خویش کردی دور ما را
چو گیسویت برآشفتیم و رفتیم
۳
جفاهای ترا با کس نگفتیم
درون سینه بنهفتیم و رفتیم
۴
چو غنچه بس که پر خون شد دل ما
چو گل ناگاه بشکفتیم و رفتیم
۵
به خود بیرون نمی رفتم از این در
ولی خود را به در رفتیم و رفتیم
۶
به عهدت خواب خوش هرگز نکردیم
کنون آسوده دل خفتیم و رفتیم
۷
ندارد قوت رفتار خسرو
میان سیل خون افتیم و رفتیم
نظرات