
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۲۷۹
۱
سفر کردند یاران جان ما هم
بسی بیگانگان و آشنا هم
۲
ز ما یک بار برکندند دل را
ز صحبت خیمه مهر و وفا هم
۳
چه تاب رنج راه آن نازنین را
که راهش در دل و در دیده جا هم
۴
برابر رفت در یک تاش جانم
دلم در بند آن زلف دو تا هم
۵
دو بوسی یادگاری داد ما را
دو می می داد پیش از دیده با هم
۶
طفیل آهوی صحرا چه بودی
که در فتراک خود بستی مرا هم
۷
جدایت می کند از جان من عشق
جدایی بند بند من جدا هم
۸
فلک را کور بادا دیده مهر
که نارد دوستان را دیده با هم
۹
اگر آن سو روی از خسرو، ای باد
ببوسی، باد پای یار ما هم
تصاویر و صوت


نظرات