امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۲۸۴

۱

مرا دل ده که من سنگی ندارم

به جز خون جگر رنگی ندارم

۲

دل من برده ای نیکوش، می دار

وگر بد داریش جنگی ندارم

۳

سر کویی گرم رسوا کند عشق

چو من عاشق شدم، ننگی ندارم

۴

سرود درد خود با خویش گویم

که نالان تر ز خود چنگی ندارم

۵

ز من تا صبر صد فرسنگ راه است

ولی من پای فرسنگی ندارم

۶

دهندم پند و با من در نگیرد

که من عقلی و فرهنگی ندارم

۷

منم خسرو که از غم کوه فرهاد

به سینه دارم و سنگی ندارم

تصاویر و صوت

نظرات