امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۳

۱

زهی وصف لبت ذکر زبان‌ها

دهانت در سخن اکسیر جان‌ها

۲

چو می‌خندد لب شکرفشانت

ز حیرت باز می‌ماند دهان‌ها

۳

ز عشقت کو به دل تخم وفا ریخت

مرا در سینه می‌ریزد سنان‌ها

۴

فلک را آه مظلومی چو من سوخت

چرا آتش نبارد ز آسمان‌ها

۵

مکن عیبم، کنم گر بوسه‌بازی

به گرد کوی تو بر آستان‌ها

۶

مرا با شکل رسوایی خوش افتاد

بخندید، ای رفیقان، از کران‌ها

۷

ز عشقت آب چشم من که بی‌تو

جوانمردی ندارد ناودان‌ها

۸

شبی کردم به بستان ناله درد

رها کردند مرغ‌ها آشیان‌ها

۹

از این ره رفت خسرو، خلق گویند

چو بیند جابه‌جا از خون نشان‌ها

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
خشایار
۱۳۹۴/۰۹/۲۱ - ۰۱:۵۸:۴۰
به نظر من در مصرع دوم بیت هشتم مرغان از نظر وزن شعری درست تَر از مرغ ها است
user_image
مهدی
۱۳۹۵/۰۱/۰۱ - ۰۳:۵۴:۲۵
بله نظر دوستمون درمورد بیت هشتم کاملاُ درسته