امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۳۱۱

۱

اینک به کوی یار خود من بهر مردن می روم

با من که خواهد آمدن، بر جان سپردن می روم

۲

من می روم تا بنگرم، چند است کشته بر درش

خود را میان کشتگان بهر شمردن می روم

۳

چون دیگران می می خورند از ساغر وصل تو،من

زین غصه سوی میکده خونابه خوردن می روم

۴

میدان وصلت، ای پسر، جان می دهند، گو می برند

من نیز از سر خاستم، چون گوی بردن می روم

۵

بر کشتن خسرو مگر دارد شه من آرزو

جان بر کف اکنون بر درش من بهر مردن می روم

تصاویر و صوت

نظرات