امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۳۲

۱

در هجر توام کار به جز آه و فغان نیست

در پیش توام دان که زبانم به دهان نیست

۲

بی دوست اگر خلق به جان می زید و سر

هم جان و سر دوست که ما را سر آن نیست

۳

سهل است اگر هر دو جهان باز گذارند

از بهر نگاری که چو او در دو جهان نیست

۴

ما زنده بدوییم که جان می رود از ما

بر وی که به معشوقه زید منت آن نیست

۵

مشنو سخن عاشقی از هرزه زبانان

کاین کار دل است ای پسر و کار زبان نیست

۶

گفتی که هم آغوش خیالم به چه سانی

خواب خوش مجنون به بر دوست نهان نیست

۷

خسرو ز تو گر دل بستد صاحب حسنی

خوش باش که یوسف به یکی قلب گران نیست

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۱۴

نظرات