
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۳۵
۱
ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است
عالم به مراد دل و اقبال غلام است
۲
صیدی که دل خلق جهان بود به دامش
المنت لله که امروز به دام است
۳
چون طالع آن نیست که بوسم لب لعلت
ما را نظری از مه روی تو تمام است
۴
از طاق دو ابروی تو، ای کعبه مقصود
خلقی به گمانند که تا کعبه کدام است
۵
چشم تو اگر خون دلم ریخت، عجب نیست
او را چه توان گفت که او مست مدام است
۶
خسرو که سلامت نکند عیب مگیرش
عاشق که ترا دید چه پروای سلام است
تصاویر و صوت

نظرات