امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۳۶۰

۱

بی تو امید ندارم که زمانی بزیم

سهل آنست که تا چند به جانی بزیم

۲

رخصت زیستنم نیست ز چشم تو، ولی

گر دهد غمزه شوخ تو امانی، بزیم

۳

چو دهان تو یقین نیست، رها کن بازی

چند گاهی که توانم به گمانی بزیم

۴

دست ده بر دهن خویش به بوسی تو مرا

مگر از لطف تو دستی به دهانی بزیم

۵

خسروم، لیک چو فرهاد شدم کشته عشق

گر بگویی که چگونه ست فلانی بزیم

تصاویر و صوت

نظرات