امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۳۷۴

۱

ای رخت چون ماه و از مه بیش هم

خسته کردی سینه ما، ریش هم

۲

غمزه تو بر صف خوبان زند

گر نرنجی بر دل درویش هم

۳

تیره کردی عیش ما و روز دل

روزگار عقل دور اندیش هم

۴

گر نوازش نیست کشتن، گفتمت

کاهلی کردی در آن فرویش هم

۵

کشتم از دست جفایت خویش را

بر تو آسان کردم و بر خویش هم

۶

می رود صبر من آواره ز من

پس نمی بیند ز بینم و پیش هم

۷

ما و زنار مغانه کز بتان

وین نماز، استغفرالله، کیش هم

۸

گر چه بر جانم قیامتها از اوست

تا قیامت عمر بادش بیش هم

۹

هر زمان گویی که نوش من خوش است

گر ز خسرو پرسی، ای جان، نیش هم

تصاویر و صوت

نظرات