امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۳۷۸

۱

میزنی تو غمزه، من جان می کنم

وز دل مجروح پیکان می کنم

۲

چون نمی یارم که بوسم پای تو

پشت دست خود به دندان می کنم

۳

می رود جان رخصت نظاره ده

ما که خوش این می کنم آن می کنم

۴

عاشق سیمم که چون کاوش زنم

گوی آن چاه زنخدان می کنم

۵

پرسیم «کاندر چه کاری، خسروا!»

اینک از دوری تو جان می کنم

تصاویر و صوت

نظرات