
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۳۷۹
۱
راز دل پوشیده با جانان برم
درد را در خدمت درمان برم
۲
نیک می دانم که خویش بازگشت
چون برو درد سر هجران برم
۳
ای مسلمانان، نپندارم که من
از چنان کافر دلی ایمان برم
۴
دلبرا، زینسان که دیدم شکل تو
من عجب باشد که از تو جان برم
۵
دادیم تو جان که، جانا دل بده
بنده ام، از جان و دل فرمان برم
۶
دل به موی آویخته پیشت کشم
دزد گردن بسته بر سلطان برم
۷
زلف را از بند خسرو گو که چند
رنج این سودای بی پایان برم؟
تصاویر و صوت

نظرات