
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۳۸۷
۱
روی تو ماه سما می گوییم
موی تو مشک ختا می گوییم
۲
پیش آن قامت چون نیشکرت
سرو را ز هر گیا می گوییم
۳
مرا ترا یک نظر از ما نرسد
گر چه انگشت نما می گوییم
۴
دیده را خاک درت می دانیم
تا ندانی که ریا می گوییم
۵
شکر آن است که اندر لب تست
سخن این است که ما می گوییم
۶
قصه خود ز لبت می جوییم
غصه خویش ترا می گوییم
۷
کعبتین است دو چشمت کو را
مهره بازی به دغا می گوییم
۸
طاق محراب دو ابروت ز دور
ما ببینیم و دعا می گوییم
نظرات