
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۳۹۱
۱
جانا، بر آستانت روزی که جا بگیرم
خاک درت به دیده چون توتیا بگیرم
۲
پیش تو روی چون زر مالم به خاک، جانا
وندر دل چو سنگت زین روی جا بگیرم
۳
خورشید اگر بخواند پیشت برات خوبی
در روزنامه او صد جا خطا بگیرم
۴
باریکی میانت تا غایتی ست کز وی
تیغم به دست ناید، از هر کجا بگیرم
۵
باریکی میانت تا غایتی ست کز وی
تیغم به دست ناید، از هر کجا بگیرم
۶
حالم ترا که گوید، پیشت مرا که آرد؟
دست که را ببوسم، پای که را بگیرم؟
۷
ای کاش پر برآید بر بازوی نیازم
تا بر پرم به سویت، راه هوا بگیرم
۸
گه دست کین برآری، گه پا به خون فشاری
پیش آیدم به زاری، گر دست و پا بگیرم
۹
شد بنده تو خسرو، گر باورش نداری
او را که تو بگویی بر خود گوا بگیرم
نظرات