
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۳۹۵
۱
رفتیم ما و دل به یکی سو گذاشتیم
جان خراب نیز همان سو گذاشتیم
۲
ماییم و راه دوری و تا باز کی رسد؟
جان و دلی که بر سر آن کو گذاشتیم
۳
بگذاشتیم روی عزیزی که سالها
عمر عزیز خویش بر آن رو گذاشتیم
۴
آن بخت کو که در خم بازو کشیم باز
آن گردنی که از غم بازو گذاشتیم
۵
آن دل که او ز ما سر مویی جدا نبود
آویخته به حلقه آن مو گذاشتیم
۶
دل بوی وصل داشت، کنون رنگ خون گرفت
این رنگ از آن ما شد و آن بو گذاشتیم
۷
هر بار گفته ای که ز پهلوی من برو
رفتیم اینک از تو و پهلو گذاشتیم
۸
خویی که دل به صحبت یاران گرفته بود
بگسست سلک صحبت و آن خو گذاشتیم
۹
زین پس وفا ز عمر نجوییم، خسروا
چون روی دوستان وفا جو گذاشتیم
نظرات
سامان