امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۳۹۹

۱

رحمی که بر در تو غریب اوفتاده‌ام

در خون دل ز دست تو چون جام باده‌ام

۲

دی باد صبح بوی تو آورد سوی من

امروز دل به سوی تو بر باد داده‌ام

۳

از بهر نیم‌بوسه که بر پای تو دهم

یارب که چند بار به پایت فتاده‌ام

۴

آخر چه شد که چشم ببستی به روی من

زین سان که من به روی تو ابرو گشاده‌ام

۵

آن روز نیست کز تو نمی‌زایدم غمی

غم نیست، چون من از پی این روز زاده‌ام

۶

گفتی «دل شکسته بنه بر دو زلف من»

من خود شکسته‌وار بر این دل نهاده‌ام

۷

رو بر مراد خسرو دل‌خسته یک دمی

تا چند گوییم که ببین ایستاده‌ام!

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۴۵۹

نظرات

user_image
نادر
۱۳۹۷/۰۸/۲۱ - ۱۵:۴۰:۴۵
با سلام. به نظر میرسد که "...بوی تو آورد سوی" من باید درست باشد.
user_image
نادر
۱۳۹۷/۰۸/۲۱ - ۱۵:۴۵:۰۶
الان که بیشتر دقت میکنم مصرع آخر هم قاعدتا باید اینطور باشد : "...من خود شکسته.."