امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۴۰۵

۱

عمرم گذشت و روی تو دیدن نیافتم

طاقت رسید و با تو رسیدن نیافتم

۲

گفتم «رخت ببینم و میرم به پیش تو»

هم در هوس بمردم و دیدن نیافتم

۳

گفتی به خون من سخنی، هم خوشم، ولیک

چه سود کز لب تو شنیدن یافتم

۴

دی با درخت گل به چمن همنشین شدم

خود باغبان در آمد و چیدن نیافتم

۵

بر دوست خواستم که نویسم حکایتی

از آب دیده دست کشیدن نیافتم

۶

مرغم کز آشیان سلامت جدا شدم

ماندم ز آشیان و پریدن نیافتم

۷

شد جان خسرو آب که از ساغر امید

یک شربت مراد چشیدن نیافتم

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۴۶۰

نظرات