
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۴۱۸
۱
ای دیده، پای شو که بر یار می روم
در جلوه گاه آن بت عیار می روم
۲
راهش ز رفتن مژه پر خار کرده اند
من باز دیده کرده بر آن خار می روم
۳
ای خارخار هجر ز دل دور شو که من
بهر نظاره گل رخسار می روم
۴
گر سر زند رقیب کسی را، بر او چه باک؟
من سر زده خود از پی این کار می روم
۵
ای باد، پیش از آن تو برو، پرده زان جمال
بر کن که من به دیدن دیدار می روم
۶
گو زلف را کمند مکن کز میان تو
من خود به تار موی گرفتار می روم
۷
من خسروم که زاغ سیه گشتم از فراق
بلبل کنون شوم که به گلزار می روم
تصاویر و صوت

نظرات