امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۴۲۰

۱

گر خود سخن ز زهره و از ماه بشنوم

نبود چنان کز آن بت دلخواه بشنوم

۲

بیخوابیم بکشت، وه از من که هر شبی

بنشینم و فسانه آن ماه بشنوم

۳

تیغم زن، ای رقیب، که قربان شوم ترا

آن دم که من روارو آن ماه بشنوم

۴

آواز ارغنون ندهد ذوقم آن چنان

کاواز پای اسب تو ناگاه بشنوم

۵

دل پاره های خون فگند همچو برگ گل

چون بوی تو ز باد سحرگاه بشنوم

۶

خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند

از عاشقان چو بر در تو آه بشنوم

۷

مدح و ثنا خسرو خوبان که گفته ای

خسرو بخوانش تا من گمراه بشنوم

تصاویر و صوت

نظرات