
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۴۴۴
۱
کجات جویم و گر جویمت، کجا یابم؟
غمم که داند و هم درد خود که را یابم؟
۲
حدیث من همه جا و مرا شنیدن کشت
کجا روم که خلاصی از این بلا یابم؟
۳
نه مستجاب دعایی ست بت پرستان را
که پای بوس بتی چون تو از دعا یابم
۴
در آن زمان که ز هجرت به مردن آید کار
ترا که مایه عمر منی، کجا یابم؟
۵
یکی بیا و بر این سینه پای نه نفسی
مگر که درد دل خویش را دوا یابم
۶
به خاک پات که ماخاک گشته برنکنیم
شبیت از این سر مدبر به زیر پا یابم
۷
ز باد چند زید آدمی بیچاره
که من زیم ز نسیم تو، گر صبا یابم
۸
خوشم به خون خود، ار تو گهی به تربت من
زیارت آیی و این پایه خونبها یابم
۹
چه کم شود ز تو، ای پادشاه کشور حسن؟
که یک نظر ز تو بر خسرو گدا یابم
نظرات