
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۴۴۹
۱
بیا که بهر تو جان در بلا گرو کردم
بتی خریدم و هر دو سرا گرو کردم
۲
تنی شکسته به خاکی فروختم بر در
دلی خراب به تیغ جفا گرو کردم
۳
غلام راتبه خوار غم توام، مفروش
که رخت عمر به دست بلا گرو کردم
۴
اگر چه سر بفروشم، خزید نتوان باز
چنین که دل به گل عشق و پا گرو کردم
۵
چه روز بود که افتاد در سر این سودا
که دل به مهر و زبان در دعا گرو کردم
۶
اگر ستاند و منکر شود، حلالش باد
متاع دل که بدان آشنا گرو کردم
۷
سگم، اگر ندهم جان به بوی او بر باد
بدین قرار نفس با صبا گرو کردم
۸
دلت چو در خور عشق است، خسروا، افسوس
که قیمت گهری بر گدا گرو کردم
تصاویر و صوت

نظرات