امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۴۵۱

۱

خراب گشتم و با خویش بس نمی آیم

که هیچ با چو تویی هم نفس نمی آیم

۲

تو تیر می زنی از غمزه و من بیدل

به دیده می خورم و باز پس نمی آیم

۳

مرا مگوی «کجایی » من اینکم، لیکن

ز بس ضعیفم، در چشم کس نمی آیم

۴

ز دست جور نمی خواهمت که بینم روی

ولیک با دل خودکام پس نمی آیم

۵

مرا بر تو گلو بسته می برد زلفت

وگر نه من به هوا و هوس نمی آیم

۶

کدام باد به کوی تو می رود هر روز؟

که من به همرهی او چو خس نمی آیم

۷

رقیب تو نه جفا خسته کرد خسرو را

چو طوطیم که به چشم مگس نمی آیم

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۴۷۶

نظرات