امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شمارهٔ ۱۴۶

۱

ز من نازک میانی دور مانده ست

دلی رفته ست و جانی دور مانده ست

۲

بگویید از زبان من که آن جا

دلی از بی زبانی دل مانده ست

۳

پر از خون است جوی دیده من

که از سرو روانی دور مانده ست

۴

هلاک جان من آن پیر داند

که روزی از جوانی دور مانده ست

۵

خراشیده بود آواز مرغی

که او از گلستانی دور مانده ست

۶

غم و درد غریبی از کسی پرس

که او از خان و مانی دور مانده ست

۷

گواهی می ده، ای شب، زاریم را

که از من بدگمانی دور مانده ست

۸

شبی یادش دهی از خسرو، ای باد

کزین در پاسبانی دور مانده ست

تصاویر و صوت

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۸۳

نظرات