
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۴۶۰
۱
به دیده ای که ترا دیده ام نمی یارم
کزان نظر به سوی دیگری به بار آرم
۲
چه وقت بود که افتاد به تو آم سر و کار
که کار سر شد و در سر نمی شود کارم
۳
کجا روم، چه کنم کز تو هر کجا که روم
کمند گیسوی تو می کند گرفتارم
۴
کنون که پیش رخت همچو زلف می پیچم
فرو گذاشت مکن این چنین به یک بارم
۵
مخسپ ایمن از آهی که می زنم هر شب
که فتنه بار توام تا به روز بیدارم
۶
مرا به هر سختی از زبان غمزه مسوز
به دست خویش بزن تیغ، اگر گنه کارم
۷
به پیش روی تو از بیم آنکه کشته شوم
چو شمع سوختم و دم زدن نمی یارم
۸
فتاده بر در تو خسرو و ندانستی
که اوفتاده خود را فرود نگذارم
تصاویر و صوت

نظرات