
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۴۶۲
۱
ما که در راه غم قدم زده ایم
بر خط عافیت رقم زده ایم
۲
تا به طوفان عشق غرقه شدیم
بر سر نه فلک قدم زده ایم
۳
قدمی کو به راه عشق شتافت
دیده بر راه آن قدم زده ایم
۴
چون که اندر وجود نیست ثبات
دست در نامه عدم زده ایم
۵
آستین بر زد آب دیده به رقص
بس که در سینه ساز غم زده ایم
۶
از سر نیستی چو سلطانی
هستی هر دو کون کم زده ایم
تصاویر و صوت

نظرات