
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۴۶۴
۱
غم کشی چند یار خویش کنم
گریه بر روزگار خویش کنم
۲
با دل خویش درد خود گویم
مویه بر سو کوار خویش کنم
۳
می رود چون ز خون دل رقمی
بر درت یادگار خویش کنم
۴
مرغ دامیم کو رخت که دمی
ناله در نوبهار خویش کنم؟
۵
دل نی و جان نی، پیش تو چه کنم؟
که تو را شرمسار خویش کنم
۶
چون به جز غم کسی نه محرم ماست
غم خود غمگسار خویش کنم
۷
یار باید به وقت خوردن غم
خسرو خسته یار خویش کنم
تصاویر و صوت

نظرات