
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۴۶۶
۱
هر شب از شوق جامه پاره کنم
عاشق عاشقم، چه چاره کنم
۲
گر برآید مه از گریبانش
دامن از گریه پر ستاره کنم
۳
از درونم برون نخواهد رفت
گر چه صد جای سینه پاره کنم
۴
خون شد این دل، نگر ز بهر جفات
دل دیگر ز سنگ خاره کنم
۵
جرعه ای گر بیابم از لب تو
صوفیان را شراب خواره کنم
۶
چند گویی که صبر کن در هجر
گر توانم هزار باره کنم
۷
من همی میرم و تو آب حیات
چون توانم ز تو کناره کنم
۸
تو کنی جور بر دل خسرو
من چو بیگانگان نظاره کنم
نظرات