
امیرخسرو دهلوی
شمارهٔ ۱۴۸۵
۱
بیا تا بی گل و صهبا نباشیم
که گل باشد بسی و ما نباشیم
۲
ز گل نازک تریم و چند گاهی
به جز زیر گل و خارا نباشیم
۳
بیا، یارا و با ما باش امروز
چو می دانی که ما فردا نباشیم
۴
چو تنها بودنی، باید، همان به
که از هم صحبتان تنها نباشیم
۵
چو نگذارند یک جا دوستان را
چرا با دوستان یک جا نباشیم؟
۶
چو زیر پای می باید شدن خاک
چرا چون خاک زیر پا نباشیم
۷
چو بودن نیست، خسرو، جز دو روزی
دو روزی نیز بگذر تا نباشیم
نظرات